حقیقت وجود

من تو را می جویم...

خدا

  • آگاه
  • پنجشنبه ۲۷ اسفند ۹۴
  • ۰۸:۳۱

 

در میان دینها و طرز فکرهای گوناگون آدمیان، باور به موجود یا موجوداتی برتر به نام خُدا حضور دارد.

در دین‌های یکتاپرست جهان، مفهوم خدا به یک موجود برتر که آفریننده جهان هستی دانسته می‌شود، اطلاق می‌گردد. از جمله دین‌های یکتاپرست می‌توان به دین‌های ابراهیمی (مسیحیت، یهودیت و اسلام). در این دسته از ادیان صفات گوناگونی به موجودیت خدا نسبت داده می‌شود از جمله خشم، مهربانی، جاودانگی، آمرزندگی، فرزانگی و غیره. این بینش مذهبی بر این باور است که خداوند جدای از این جهان وجود دارد و جهان و انسان را آفریده است.

در دین‌های دوگانه‌انگار همچون آیین زرتشت، دو موجود برتر و آفریننده در نظر گرفته می‌شود یکی سرچشمه خوبی‌ها و دیگری خاستگاه بدی‌ها، هرچند نام خدا برای موجودی که سرچشمه خوبی‌ها پنداشته می‌شود بکار می‌رود.

در باور دسته دیگری از دین‌ها از جمله بوداگرایی و هندوگرایی خدایان زیادی وجود دارند. این خدایان یا ایزدان معمولاً نمادهای جنبه‌های گوناگون جهان برتر و ماوراءالطبیعه هستند. به این‌گونه دین‌ها، دین‌های چندخدا گفته می‌شود.

در باور صوفی‌گرایان، موجود برتر یعنی خدا، (که صوفیان آن را «حق» می‌نامند) موجودی است که به هیچ‌یک از صفاتی که در جهان ما یا در ذهن ما حضور دارند منسوب نیست.

گروه دیگری (از جمله عده‌ای از صوفیان) به همه‌خدایی باور دارند. همه‌خداباوران یا بدیگر سخن، گرایندگان به مفهوم وحدت وجود، کل همین جهان را برابر با خدا می‌دانند.

گروه دیگری نیز به خدافراگیردانی (Panentheism) باور دارند. خدا-فراگیر-دانی شکلی از خداپرستی است که معتقد است خدا دربر گیرنده جهان است ولی برابر با جهان نیست. یعنی جهان ما بخشی از خداست.

به کسانی که به آفریننده و موجودی برتر باور ندارند ناخداباور (آتئیست) گفته می‌شود.

 

خُدا نام اطلاق شده در فارسی به وجود آفریدگار جهان؛ اما متمایز از آن، در نظام‌های ایمانی است، خواه این خدا به صورت یکتا در یکتاپرستی مطرح باشد، یا به صورت الهه ای در کنار دیگر خدایان که در چندخدایی طرح می‌شود. همچنین چه ارتباطش را با جهان حفظ نموده باشد و چه در امورات آن دخالت نکند.[۱] خدا متداول‌ترین واژه‌ای است که به آفریدگار فراطبیعی ناظر جهان اطلاق شده‌است. متکلمان ویژگیهای گوناگونی را به مفاهیم متعدد خدا نسبت داده‌اند. از معمولترین این ویژگی‌ها می‌توان به علم مطلق، قدرت مطلق، حضور در همه جا در آن واحد، خیر اعلی بودن، بسیط بودن و وجود داشتن ضروری اشاره نمود. همچنین خدا به عنوان وجودی مجرد و شخصی وار؛ مرجع تام تعهد اخلاقی و بزرگترین موجود قابل تصور، تلقی شده‌است.

مسئله وجود خداوند همواره به عنوان یکی از سرفصل‌های مهم کاوش‌های فلسفی مطرح بوده‌است، و در طول تاریخ، فلاسفهٔ متعلق به مشرب‌های فکری مختلف، به بیان و سنجش استدلال‌هایی له یا علیه وجود خدا پرداخته‌اند

اژه خدا یا خدای از فارسی میانه xwadāy به معنی «ارباب» و «پروردگار» و آن نیز مرتبط با واژه اوستایی xᵛaδāta- ‏ به معنی «قائم به خود» یا «آفریدهٔ خود» است.

واژه خدا را در گذشتهٔ ادبیات به صورت خداوند نیز نوشته‌اند و به معنی مالک و صاحب و دارنده نیز به کار برده‌اند. اگر خداوند به صورت ترکیب لغوی به کار برده شود (ترکیب وصفی یا ترکیب اضافی یا غیره) به معنای مالک و صاحب و دارنده است. چنان‌که سعدی می‌گوید: «و گر چه به مکنت قوی حال بود / خداوند جاه و زر و مال بود»

خداوند و خداوندگار از القاب پادشاهان و حاکمان نیز بوده است. (خداوندگار عالم، خداوند عالم، خداوندگار ما و غیره)

واژهٔ مرتبط فارسی خدیو که هم‌معنی «خدا» است برگرفته از واژهٔ بلخی xoadēo ‏(χοαδηο، به معنی «ارباب») است. این واژهٔ بلخی معادل فارسی میانه xwadāy و xwadāwan و سغدی xwtʾw است که همگی این واژه‌ها ترکیبی از دو بن *xwa- (به معنی «خود») و یکی از حالت‌های بن *taw- (به معنی «توانا بودن») هستند. سیمز ویلیامز واژهٔ بلخی را ترجمهٔ (calque) واژهٔ یونانی auto-kratōr ‏(αὐτοκράτωρ، به معنی «امپراتور») دانسته است که ترکیبی است از autos (به معنی «خود») و kratos (به معنی «توانایی»).

واژهٔ god انگلیسی از واژهٔ نیا-ژرمنی *gudą و آن نیز برگرفته از نیا-هندواروپایی *ǵʰuto- (به معنی «فراخوانی‌شده») است. این واژه از نظر ریشه‌شناسی ارتباطی با واژهٔ good ندارد.

 

برای واژهٔ خدا نام‌های گوناگونی استفاده می‌شوند که برخی از آن‌ها از زبان عربی وارد زبان فارسی شده‌اند. برخی از این نام‌ها عبارتند از:خداوند، ایزد، الله، دادار، یهوه، آفریدگار، یگانه، رحمان و... نام‌های خدا را می‌توانید در دعای جوشن کبیر

خدا در ادیان ابراهیمی

در دین‌های یکتاپرست جهان، مفهوم خدا به یک وجود برتر که آفریننده جهان هستی دانسته می‌شود، اطلاق می‌گردد. از جمله دین‌های یکتاپرست می‌توان دین‌های ابراهیمی (مسیحیت، یهودیت و اسلام) را نام برد. در این دسته از ادیان صفات گوناگونی به موجودیت خدا نسبت داده می‌شود، از جمله خشم، مهربانی، جاودانگی، آمرزندگی، فرزانگی و غیره. این بینش مذهبی بر این باور است که خداوند موجود برتر و بی نیازی‌ست که جهان و انسان را آفریده است.

مهم‌ترین نکته در ادیان ابراهیمی دین اسلام در بحث خداشناسی این نظریه است که شناخت خدا فقط با عقل و خرد و یا صرفاً ابزار بشری مقدور نیست و بلکه راه مطمئن‌تر، راه فطرت و برای شناخت تفضیلی تر راه مراجعه به وحی است.

خدا در آیین زرتشت

 اهورامزدا

نگرش آیین زرتشت به جهان هستی، پیروی و پیوستن به قانون اشا است. از دیدگاه او خداوند جان و خرد، جهان را بر پایه هنجاری آفریده که بر تمام هستی حکم‌فرماست و او این هنجار و نظم حساب شده را اشا می‌نامد. استواری قانون اشا بر جهان هستی بازتاب اراده و خواست پروردگار است. انسان باید خود را با هنجار هستی، همگام و همراه سازد. راستی و درستی، مهر و فروتنی و فروزه‌های نیک انسانی را در خود پرورش دهد. تا با هنجار اشا همراه و همگام شود. قانون اشا، نیروی هماهنگ کننده جهان هستی است و هیچ پدیده‌ای از اتم تا کهکشان وجود ندارد که بر پایه این هنجار هماهنگ استوار و پایدار نباشد.

خدا در یهودیت

یَهُوَه (به عبری: יהוה‎) نام اختصاصی خدا در زبان عبری است. نامی که بر اساس تورات خدا در میقات موسی خود را بدان نام خواند. این نام ۵۴۱۰ بار در عهد عتیق آمده‌است.

اسم ذات احدیت است و دلالت بر سرمدیت آن ذات مقدس نماید. از نظر معنی به لفظ اهیه (به معنای هستم آنکه هستم) شباهت دارد که غالباً به رب (ادونای) ترجمه می‌شود.

پیش از موسی پیامبران بنی‌اسرائیل در دعوت به سوی خدای واحد از خدا به اسامی دیگری غیر از یهوه یاد می‌کردند و نام یهوه از زمان موسی رایج گردید. چنان که در سفر خروج فصل ۶ آیه ۳ چنین آمده‌است:

و خدا به موسی متکلم شده به او گفت که خداوند منم و به ابراهیم و اسحاق و یعقوب به اسم خدای قدیر(شادای) نمودار گشتم اما به اسم خود یهوه به ایشان معروف نشدم' و یهوه اسم جدیدی بود که عبریان در زمان موسی به خدای ابراهیم، اسحاق و یعقوب دادند اسم عظیم خود را... تقدیس خواهم نمود و ... امتها خواهند دانست که من یهوه هستم

از آنجایی که نام اختصاصی یک شخص تغییر نمی‌کند، نام اختصاصی خدا هم تغییری نمی‌کند که از زمان موسی شروع شده باشه. قبل از موسی هم اسم یهوه رو میخواندند. (پیدایش ۴: ۲۶) و برای شیث نیز پسری متولد شد و او را اَنوش نامید. در آنوقت به خواندن اسم یَهُوَه شروع کردند.

و در خروج باب 3: 15 نوشته شده (خروج ۳: ۱۵) و خدا باز به موسی گفت: «به بنی اسرائیل چنین بگو، یَهُوَه خدای پدران شما، خدای ابراهیم و خدای اسحاق و خدای یعقوب، مرا نزد شما فرستاده، این است نام من تا ابدالآباد، و این است یادگاری من نسلاً بعد نسل.

اینکه در خروج باب 6: 3 نوشته شده دلالت بر این میکنه که ابراهیم و اسحاق و یعقوب تحقق پیشگویی هایی رو که یهوه کرده بود به خود ندیدند. برای همین در این آیه گفته شد به نام خود، یهوه، نزد ایشان معروف نگشتم.

خدا در اسلام

خداوند در بیان فلاسفه اسلامی تعریف پذیر نیست چون به حد و رسم شناخته نمی‌شود و ماهیت ندارد یعنی خدا را نمی‌توان دید و نمی‌توان آن را وصف کرد .در دین اسلام خدا یگانه است و معبودی جز او وجود ندارد او مالک تمام آسمان‌ها و زمین است اوست که انسان را آفریده و به او عقل داده است و اوست آفرینندهٔ تمام هستی و خلق او فرزندی ندارد و فرزند کسی نیست او بی نیاز است جز او خدایی وجود ندارد.

مسلمانان معتقدند خدا قابل تعریف نیست. از جعفر صادق حدیثی نقل شده است که: «کُلٌّ ما مَیَّزتُموها بِاَدَقِّ اَوهامکُم هُوَ مُوجودٌ مِثلُکُم مَردود اِلَیکُم» یعنی «هر آنچه شما با دقیق‌ترین افکارتان تصور کنید، آن موجودی مثل شماست (مخلوق ذهن شماست) و (به عنوان خدا) قابل قبول نیست.» لذا فکر کردن در چیستی خدا نتیجه مثبتی نخواهد داشت، ولی تفکر در صفات خدا (مانند بخشندگی، دانایی، عدالت و غیره) از کارهای پسندیده به شمار می‌رود.

خدا در نزد بهاییان

دین بهائی خدا را «ذات غیب منیع لا یدرک» می‌داند، که شناسایی آن از طریق انسان امکان پذیر نیست، زیرا مادون مافوق خود را درک ننماید. مانند جامدات که از درک انسان عاجزند.

و همواره بین خدا و انسان رابطه‌ای وجود داشته و دارد که به خاطر وجود چنین رابطه‌ای است که خداوند هیچگاه انسان را فراموش نمی‌کند و هر موقع مشاهده کند که بندگانش از راه درست دور افتاده‌اند با فرستادن پیامبران باعث می‌شود تا انسان‌ها به راه راست هدایت می‌شوند. بهائیان بر این باورند که خدا در هر زمانی بنا بر اقتضای زمان و مکان فردی را برای پیامبری بر روی زمین انتخاب می‌نماید.

از نظر بهائیان، تنها راه شناسایی خداوند، شناخت مظهر ظهور است، زیرا تفکّر و تعقّل آدمی هیچ‌گاه به مقام الهی راه ندارد و هرآنچه که انسان در مورد ذات الهی بیندیشد، زاییدهٔ فکر و خیال او است. امّا مظهر ظهور الهی، جامع تمام صفات و اسماء الهی است و قابل شناسایی می‌باشد. البته شدّت ظهور صفات الهی در مظاهر ظهوری که در زمان و مکان متفاوت ظهور نموده‌اند متفاوت است.

از دیدگاه دیانت بهایی خدا برای انسان قابل درک و فهم نیست در واقع از ذهن خارج میباشد و فقط از طریق پیامبران قابل درک است و شناخت و یگانگی عرفانی ان بطور کلی در ۴ قسمت خلاصه میشود

  1. توحید ذات
  2. توحید صفات
  3. توحید افعال
  4. توحید عبادت

خدا در نگرش صوفیان

در باور صوفی‌گرایان، موجود برتر یعنی خدا، (که صوفیان آن را «حق» می‌نامند) موجودی است که به هیچیک از صفاتی که در جهان ما یا در ذهن ما حضور دارند منسوب نیست.

گروه دیگری (از جمله عده‌ای از صوفیان) به همه‌خدایی باور دارند. همه‌خداباوران یا بدیگر سخن، گرایندگان به مفهوم وحدت وجود، کل همین جهان را برابر با خدا می‌دانند.

گروه دیگری نیز به خدافراگیردانی (Panentheism) باور دارند. خدا-فراگیر-دانی شکلی از خداپرستی است که معتقد است خدا دربر گیرنده جهان است ولی برابر با جهان نیست. یعنی جهان ما بخشی از خداست. صوفیان معمولاً معتقدند خدا را نمی‌توان دارای هیچ ویژگی (از جمله ویژگی‌های انسان‌دیسی) دانست و او توصیف نشدنی است. صوفیان برای عقلانیت در شناخت خدا اهمیتی قائل نیستند و معتقدند تنها از راه شهود و سایر روشهای درونی می‌توان به وجود خدا پی برد.

منبع:ویکیپدیا

  • نمایش : ۹۶۵
  • ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی